نقد آلبوم مرد تنها:
این آلبوم که شامل ده ترک از علی سورنا بود موجب شد تا هر چه بیشتر نام وی بر سر زبانها بیفتد و شنوندگان سطح کار او را بهتر درک کنند.
امروز تصمیم گرفتم که نقد و برسی این آلبوم رو منتشر کنم تا شاید بتوانم کمکی به پیشرفت هر چه بیشتر او و بقیه علاقه مندان به این سبک کرده باشم.
از آنجایی که نقاط قوت و ضعف تمام اثر این آلبوم تقریبا شبیه به هم بود، ابتدا آهنگها را به طور جداگانه مرور کوتاهی کرده و سپس به نقد کلی آلبوم میپردازم.
غریبه نیستی
صاحب این اثر در یتدا از شنونده دعوت میکند که به همراه او باشد تا از زندگی خود برای شنونده بگوید. پس از این دعوت، خواننده به شرح زندگی و تمام مشکلات، سختی و روند کلی زندگیش میپردازد.
پس از این قسمت و در آخر کار خواننده به نوعی با شنونده خداحافظی میکند و به بیان این موضوع میپردازد که شنونده هرچه لازم بود را فهمیده.
چون آهنگ غریبه نیستی اولین آهنگ آلبوم مرد تنها بوده پس میتوان به نوعی آنرا اینترو آلبوم دانست و با توجه به این موضوع خداحافظی در آخر آهنگ کار اشتباهی بود. بهتر این بود که خواننده ابتدا به دعوت از شنونده و سپس شرح زندگی خود میپرداخت و در قسمت آخر از شنونده میخواست که همچنان با او باشد و یاد آور میشد که هنوز چیزهای دیگری هم برای دیدن یا شنیدن وجود دارد.
منو بشناس
همونطور که از اسم آهنگ پیداست، سورنا تو این آهنگ میخواد خودش و زندگیش رو به نحوی شرح بده که شنونده بهتر اون رو بشناسه و با طرز فکر و زندگیش آشنا بشه.
تکست کار بسیار قوی بود. در ورس دوم در بخشهای از کار، هر بیت از شعر بیانگر وضعیت زندگی گروهی از اشخاص خاص بود که تضاد بین زندگی این اشخاص را هم نشان میداد.
(واسه کارگر بدون جيره // بستن پينه رو دست ضعيفش
واسه گنده منصباي گردن کلفت // همون ادماي مفت خور)
تقصیر
در این آهنگ خواننده از زبان آینهٔ خودش حرف میزنه و فقط در کروس کار از زبان خودش خطاب به آینه صحبت میکنه.
علی سورنا در این آهنگ آینه را مظهر پاکی میداند. همچنین با زبانِ کنایه قصد بیان این موضوع را دارد که شرایط زندگی به نحوی شده که سالم زندگی کردن و مردانگی به چشم بعضی افراد نوعی جرم به حساب می آید و آن افراد هم همیشه به دنبال مقصر هستند. اما هنگامی که تمام تقصیرها را به گردن آینهٔ رو به روی انسانها میاندازد، قصد بیان این موضوع را دارد که هر انسانی مسئول کار خودش است و دلیل هر گناه یا صوابی خود انسان است.
مستی
سورنا در این آهنگ خود را آدمی مست نشان میدهد و مستی را امری خوب و نشانی از مردانگی میداند.
سورنا پس از چندی که شنونده با جو آهنگ اشنا شد به تعریف داستانی به زبان رپ میپردازد و بعد از آن خود را بالاتر از قهرمان آن داستان معرفی میکند.
زندگی هیپ هاپی
در این آهنگ سورنا به عنوان عضوی از جامعه ی هیپ هاپ و به نمایندگی از این جامعه به تعریف مشکلات ، شیرینیها و شیوهٔ زندگی در این جامعه میپردازد.
در ورس دوم این قسمت از کار (از بيست و يک سال حسرت / بيست و يک سال دردم) شنونده را به یاد قسمتی از آهنگ "نسل من" از آثار بهرام میاندازد.
دوئل
دوئل یک کار گنگ بود که سورنا در آن به بیان عدم ترس از دشمنانش میپردازد.
در کروس کار سورنا در واقع قصد دارد بگوید که حتی دشمنش هم شخصی عادی نیست و بالاتر از انسانهای عادی میباشد.
یکی از قسمتهای جالب کار قسمتی است که سورنا تفاوتهای خود و دشمنش را میگوید.
(جنگ من با لحظه ها و خاطرات تلخ...)
هفت خط
یک کار تقریبا گنگ دیگر که در آلبوم جا گرفت.
سورنا در ورس ها به بیان حالت روحی و روانی و زندگی خود به زبان گنگ میپردازد. در کروس کار هم عقاید و شرح حال یک انسان هفت خط را به عنوان یک شخص سوم بیان میکند. اما در اواخر ورس دوم این شخص سوم را به اول شخص تبدیل میکند و خود را به عنوان یک انسان هفت خط به حساب میاورد.
یکی از ویژگیهای این آهنگ شباهت زیاد به آهنگ "یاغی" از آثار بهرام بود.
از اشکالات این آهنگ میتوان به کروس کار اشاره کرد که به نسبت ورسها اندکی ضعیف بود.
خاک سرخ
یک اثر بسیار قوی و به سبکی جدید و خاص که توانست با تکستی مفهومی اثر خود را بر شنوده بگذارد.
یکی از محاسن بسیار بزرگ این آهنگ سبکش بود که سبکی جدید و استایلش هم استایلی قوی بود.
در این اثر یک شعر ریتمیک میشنویم که حتی بدون آهنگ هم میتوان از آن لذت برد.
این آهنگ در واقع یک تک ورس بود. اگر در آلبوم آهنگهای دیگری هم به این سبک خواند میشد، مسلما زننده بود اما چون فقط یک آهنگ بود توانست قدرتش را حفظ کند و خاص بماند.
سورنا در این آهنگ به مسائل اجتماعی زیادی میپردازد که جالبترین آن کمرنگ شدن اعتقادات (از مسجدا بو هنرپيشه مي ياد) و عوض شدن غیرت (اون که مي گفتن تا ناموس بوش مي پيچه / نوک چاقوش چل دفه گوشتي ميشه // الان کجايي ببيني موش ميگيره...) برخی افراد جامعه است.
حالا وقت خواب نیست
اگر نگاهی به زندگی بزرگان بیاندازیم (مولانا، سعدی،…) متوجه میشویم که همهٔ بزرگان شخصی را به عنوان رهنما یا استاد داشتهاند. در واقع منظور این است که لازمه رسیدن به اوج داشتن یک راهنما است.
سورنا هم در آثارش قصد دارد که شخصی (مش کریم) را به عنوان راهنمای خود معرفی کند.
در این آهنگ سورنا به ظاهر پیش مش کریم که شخصی قدیمی و پاک دل است میرود و یاد گذشتهها میکند.
سورنا در واقع با استفاده از انواع کنایات و تشبیهات قصد بیان این موضوع را دارد که زندگی انسانها از آن دنیای ساده و کودکانه جدا، دلخوشیهای مردم کم و نامردی ها زیاد شده.
کروس کار هم بیانگر این است که سکوتی در جامعه به وجود آماده و حتی دیگر صدایی از افراد ساده دل و پاک هم شنیده نمیشود.
در آهنگ به راحتی میتوان بوی نوستالوژی را حس کرد.
بعد از من
بعد از من در واقع نامهٔ سر گشاده ای به عنوان حسن ختام این آلبوم است.
سورنا در ابتدا به شرح وضع بد روحی و روانی خود میپردازد و در ورس دوم به ظاهر وصیت میکند اما در اصل به بیان بعضی از افکار و کارهای زندگی خودش میپردازد و در آخر هم نصیحتی به برادرش میکند.
قسمت جالب این آهنگ جاییست که سورنا درد مردم خود را مهمترین دغدغه در زندگی اش عنوان میکند.
نقد کلی آلبوم
اگر بخواهیم به آلبوم نمره دهیم میتوانیم نمرهٔ بالایی را برای آلبوم در نظر بگیریم اما این نمرهٔ بالا بیشتر از هر چیزی به خاطر تکستها میباشد.
تکست آهنگها بسیار قوی بود و شاید تنها ضعف تکست آلبوم یکنواختی و عدم پرداختن به موضوعات متفاوت تر بود. هر چند که اگر به آهنگهای آلبوم به صورت تکی و بدون در نظر گرفتن بقیه آهنگها توجه کنیم این مشکل به چشم نمیخورد. (با این حال عدم تفاوت موضوعی به قدری نبود که تمام آلبوم را به عنوانِ یک آهنگ بدانیم و موضوات را کاملا شبیه به هم در نظر بگیریم.)
یکی دیگر از اشکالات استفاده نکردن از بریدج (ٔپل) در کارها بود. در تما آثار آلبوم شاهد این موضوع هستیم که کروس ها بلافاصله بعد از اتمام ورسها و ورسها هم بلافاصله بد از کروسها شروع میشوند. (به جز آهنگ بعد از من که قبل از شروع ورس دوم مکث کوتاهی میکند.)
دیگر نقاط قوت علی سورنا به جز تکستهای علی، استایل و فلوی بسیار قوی اوست. فلوی قوی او را میتوانیم بیشتر از هر جا در آهنگ "خاک سرخ" ببینیم. در این آهنگ فلوی کلمات به قدری قوی و زیباست که با قاطعیت کلمات را در مغز شنونده جا میدهد.
هرچند که استایل سورنا بسیار قوی است اما متاسفانه در این آلبوم به جز چند قسمت کوتاه دیگر جایی شاهد حرکتی که باعث تفاوت مزاج شنونده شود نبودیم.
مسلما هر رپری سبک خاص خود را دارد اما زمانی که یک رپر آلبومی را منتشر میکند بهتر است در عین حفظ اصالت سبک خود در هر آهنگ تفاوت کوچکی در جزئیات به وجود بیاورد و اندکی استایلش را از یکنواختی در آورد که شنونده از آلبوم خسته نشود.
در این آلبوم دو آهنگ تفاوتهای بیشتری با بقیه آثار داشتند. "مستی" و "خاک سرخ"
هرچند که ظاهر این دو آهنگ به هم نزدیک بود اما موضوعات و سبک و استایل این دو آهنگ با هم تفاوتهای داشت. آهنگ مستی سبکش به سبک بقیه آلبوم نزدیکتر بود و خاک سرخ آهنگی بود که در آن تفاوت زیادی از نظر سبک و استایل نسبت به بقیه آلبوم مشاهده میشد. شاید بتوان سبک خاک سرخ را به سبک آرام یا اسلو (slow) نزدیکتر دانست. آهنگ "مستی" هم از نظر محتوا متفاوت تر از "خاک سرخ" بود.
یکی از کارهایی که آهنگهای آلبود را اندکی یکنواخت تر و خسته کنند تر کرد عدم استفاده از اینترو یا اوترو برای آهنگها بود. (به جز یکی دو اینترو بسیار کوتاه)
عمل دیگری که در یکنواخت جلوه دادن آلبوم موثر بود ظاهر یکسان کارهاست که اکثر کارها در این آلبوم با حدود بیست تا سی ثانیه آهنگ شروع و با بیست تا سی ثانیه آهنگ به اتمام میرسند.
ما در این آلبوم ۳۷ دقیقه از آثار علی سورنا را میشنویم که از این بین سهم آهنگ خالی تقریبا نوزده درصد (۷:۰۸) کروسها تقریبا بیست و دود درصد (۸:۱۳) و ورسها هم حدود پنجاه و نه درصد (۲۱:۳۹) است.
این امر اطلاعات زیادی را در مورد ارزش هر قسمت به ما میدهد.
یکی از ارکان اساسی در هر اثری، آهنگسازی (بیت) آن اثر است زیرا در تمام طول اثر آهنگ حضور دارد. چه در زمانی که کروس کار شنیده میشود و چه زمانی که خواننده ورسها را میخواند. علاوه بر این موارد ما در این آلبوم حدود هفت دقیقه فقط آهنگ خالی شنیدیم که این امر ارزش هر چه بیشتر آهنگسازی (بیت) را در این آلبوم بیان میکند.
اگر بخواهیم به آهنگسازیهای این آلبوم نمره دهیم، در صورتی که آهنگسازیها برای یک اثر معمولی باشد میتوان نمرهٔ نسبتا خوبی به آن داد اما در این آلبوم جریان دیگری حاکم است و آهنگسازی نقش مهمتری را دارد. با توجه به این مسائل نمیتوان به آهنگسازی در این آلبوم نمرهٔ بالایی داد. زیرا نسبت به تاثیر خود بر اثر و در مقایسه با بقیه عناصر آلبوم جایگاه پایینی دارد.
میکس و مسترینگ هم در این آلبوم دارای نقاط ضعفی بود. برای مثال میتوان به صدای نفس گرفتن سورنا اشاره کرد که به راحتی شنیده میشد. هرچند این صدا در جاهایی موجب زیباتر شدن کار و بهتر شدن فلوی کلمات میشد اما در اکثر مواقع موجب کم شدن کیفیت کار سورنا میشد. حل کردن این مشکل به عهده تنظیم کنندهٔ آلبوم (کسی که میکس و مسترینگ را انجام میدهد) بود که متأسفانه اندکی از این موضوع غافل شد.
در رپ مدرن معمولاً بر خلاف رپ کلاسیک کروس کارها بیشتر با استفاده از افکتها و کمک میکس و مسترینگ شکل میگیرد. پس یکی از قسمتهایی که به میکس و مسترینگ قوی نیاز دارد کروس کارهاست. در این آلبوم بیست و دو درصد از کل اثر مربوط به کروسها بود و این موضوع ارزش میکس و مسترینگ را پر رنگ تر میکند که متاسفانه شاهد خلاقیت زیادی در این بخش نبودیم.
یکی دیگر از مسائلی که در این آلبوم به چشم میخورد حال و هوای آلبوم "سکوت" بهرام بود که اندکی شنونده را به یاد آن آلبوم میانداخت.
کسی که یک آلبوم را جمع آوری میکند خوب میداند که ارزش هر در صد از آلبوم چقدر زیاد است و چقدر برای آن زحمت کشیده میشود. پس حتی اگر ده درصد از آن آلبوم مورد پسند مخاطبان یا منتشر کنندهٔ آلبوم قرار نگیرد یعنی به هدر رفتن زحمت بسیار زیاد کسانی که در جمع آوری آلبوم نقش داشتهاند.
گذشته از همهٔ موارد مهمترین دست آورد این آلبوم معرفی علی سورنا به عنوان یک رپر با تکستها و قدرت اجرای بسیار قوی در رپ پارسی بود، البته برای کسانی که پیش از این با او آشنایی نداشتند.
به امید موفقیت هر چه بیشتر او و تمام بچه های رپ پارسی.